ARTEMIS QUEEN

من ایرانیم!از نوادگان کورش بزرگ!

ARTEMIS QUEEN

من ایرانیم!از نوادگان کورش بزرگ!

رسانه تخریبی و تخریب رسانه ای

 

برگزاری انتخابات در کشور ما به عنوان یک مساله ای که در همه ابعاد تاثیر گذار است مورد توجه قرار میگیرد  ِ اگر از تاثیر غیر مستقیم آن بر روی اقتصاد و ... بگذریم متوجه آثاری که بر روی مردم از طریق مشارکت یا عدم مشارکت آنان میگذارد خواهیم شد وِ قطعا چنین اثراتی بر مسئولین و کاندیداها هم مترتب خواهد بود  البته نباید از این هم غافل شد که هر انتخاباتی تاثیرات برون مرزی خود را هم به دنبال خود خواهد داشت . به هرصورت تمام این اثرات به دو بخش اصلی پیش از انتخابات و پس از برگزاری انتخابات تقسیم میشود که در برحه زمانی فعلی که فقط چند ماهی تا برگزاری هشتمین دوره انتخابات مجلس فرصت باقی مانده است تاکید کلام بر روی عوامل پیش از انتخابات و علی الخصوص مهمترین بخش این دوره یعنی تبلیغات خواهد بود . جناحی که در دوم خرداد خود را ناکام و شکست خورده مطلق میدید پس از بازگشت به بدنه حاکمیت به هیچ عنوان حاضر نخواهد بود که از مواضع کنونی اش چشم پوشی کند زیرا در دورانی که قدرت در دست اصلاح طلبان بود انقلاب را از دست رفته و منحرف شده میدید و از گفتگو ُجامعه مدنی و توسعه سیاسی استقبال نمیکرد و اکنون حاضر به بازگشت چنین گفتمانی در سطح حاکمیت نیست لذا از تمام ابزار ممکن بهره خواهند برد البته تا حدودی چنین امری طبیعی تلقی میشود که رقابت سختی برای تصاحب کرسی های پارلمان در میان باشد و تا اینجای مساله همه عوامل به خوبی پیش میرود زیرا رقابت خوب با استقبال مناسب مردم مواجه شده و لذا در پایان مجلسی با مقبولیت بالا را شاهد خواهیم بود اما متاسفانه بهره بردن از ابزار تبلیغاتی ِ خود به ابزاری تبدیل شد که از محدوده متعارف خارج گردیده و به جای بیان مزایای خویش به تخریب رقیب تبدیل گشت و باز هم باید گفت متاسفانه چنین عملی از سوی نهادهای به ظاهر بی طرف از جمله صدا و سیما و برخی مطبوعات خاص دامن زده و حمایت شد که از دایره انصاف و رقابت سیاسی صحیح خارج است و هر از گاهی دامن بزرگان و منتفذین انقلاب را هم میگیرد که قطعا برای آینده کشور خطرناک خواهد بود ِ این دسته اعمال از طرفی با برخی مسائل هم در تناقض است زیرا  اقتدارگرایان از صبح تا شام با وارد کردن ایراد به کارکرد دولتهای سابق در صدد القای ناتوانی اصلاح طلبان به سطح جامعه هستند و از طرفی با برخورد نا صحیح تخریبی با آنان مواجه میشوند ِ به طرزی که به اذهان متبادر میشود اگر چنین گروه و طیف سیاسی ناکام گردیده و اصلاحات تمام شده است پس دلیل این موج سنگین تخریبی و اصرار بر آن  علیه آنان چیست ِ آیا باز هم چون همیشه این را  جز عکس العملی در مقابل عملکرد موفق اصلاح طلبان و اقبال مجدد مردم به آنان میتوان تعبیر کرد آیا برای رسیدن به هدف که همانا پیروزی در انتخابات است باید از هر ابزاری بهره برد ِ آیا هدف وسیله را توجیه میکند . نکته دومی که به ذهن میرسد این است که چنین اعمالی مسبوق به سابقه بوده و خوشبختانه به علت درک بالای مردم نتیجه دلخواه را نگرفته است زیرا چنین سلسله عملکردی از سوی رسانه ها و صدا و سیما در طی دولت اصلاحات و انتخابات برگزار شده در آن دوره امتحان شد که نتیجه نداده است ولی متاسفانه مجددا با ناآگاه فرض کردن مردم آگاه هر روز بر تنور اختلاف افکنی دمیده اند وبا دست گذاشتن بر اختلافات جزئی درون حزبی که طبیعت چنین کاری است و بزرگ جلوه دادن آنها و استفاده کردن از روش ارائه اطلاعات غلطی که فردای آن تکذیب میشود یا اتهامات بی پایه و اساس به دنبال اهداف خود هستند که در سال اتحاد ملی آن هم از سوی رسانه ملی عجیب به نظر رسیده و به طور جد جای تامل و تفکر دارد . اما در این بین سه گروه باید با نزدیک شدن به ایام انتخابات و رقابت سیاسی خاص آن زمان رفتار خود را با اندیشه و دقت  لازم پی بگیرند زیرا انتخابات مجلس شورا تاثیر بسزایی در آینده کشور خواهد داشت . ۱)  اصولگرایان واقعی که تن به رقابت سالم داده و از نشان دادن توانایی خود به جای استفاده از موج تخریب حریف انتخاباتی خود بهره میبرند و آگاه هستند برای سرفرازی کشور نباید به اختلاف زایی پرداخت و با حمایت از ایجاد فضای رقابتی به حضور اندیشه های گوناگون کمک میکنند و با دیدی فراتر از رقابت و ریاست به آینده کشور و مشارکت مردم فکر میکنند  ۲) اصلاح طلبانی که در این برحه از تاریخ که رسانه های تخریبی بر رفتار آنان خیره شده تا کوچکترین حرفی را به بزرگترین اختلاف تبدیل سازد باید دقت لازم در رفتار خود رادر سطح عموم داشته باشند تا مبادا خوراک تبلیغاتی چنین رسانه هایی را با بیان مسائلی که بوی برتری جویی و ریاست طلبی بر اصلاحات دارد را تامین سازند ِ البته نباید از تذکرات مثبت و نقد سالم به یکدیگر در جلسات خصوصی احزاب و ائتلافات و نقش آن در موفقیت ها غافل شویم . ۳) مردم آگاه که با گذشت سالیان متمادی نسبت به تحرکات تخریبی آگاه شدند و از همان ابتدا هم خلاف این نوع روش تبلیغ عمل کردند اینبار هم با با مشارکت آگاهانه خود مجلس مردمی دلخواه خود را  با رای آگاهانه رقم خواهند زد

یک قدم مانده به صبح

 

طبق یک سنت سیاسی که پیش از هر انتخاباتی در کشور شاهد آن هستیم و طبق آن هر بار یک اتفاق یا موضوعی خاص مورد توجه اصحاب رسانه ها و مردم  قرار میگیرد اینبار هم موضوع حضور یا عدم حضور سید محمد خاتمی در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به یکی از بحثهای پر تنش روزهای اخیر تبدیل شده است ِ در همین راستا نکاتی قابل توجه و تامل خواهد بود که به ذهن متبادر میشود و بدان اشاره میکنیم . در ابتدا برای اینکه بهتر درک کنیم چرا به حضور خاتمی نیاز داریم و اینکه چرا اصولا حضور ایشان را یکی از بهترین راههای احیای اصلاحات میدانیم باید به چهار عامل دقت لازم و کافی را بنماییم : الف ) تلاش حلقه دوستان و اعضای کابینه اصلاحات :این گروه و افراد در صدد ایجاد یک ائتلاف هماهنگ برای باز پس گیری اکثریت مجلس یا حداقل به دست آوردن اقلیت مقتدر میباشند و لذا برای رسیدن به چنین ائتلاف هماهنگ و سراسری ِ حضور سید محمد خاتمی را در سر لیست چنین ائتلافی برای حضور در انتخابات لازم میدانند و با تحقق چنین هدفی بیش از نیمی از راه موفقیت در انتخابات را طی شده میدانند ِ البته تلاش این گروه پیش از این هم سابقه داشته و در جلب رضایت و تاثیر گذاری موفق بوده اند کما اینکه در سالهای ۷۶ و ۸۰ هم همین گروه و افراد نقش بسزایی در شرکت خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ایفا کرده اند  ب) دومین عامل که به نوعی مهمترین عامل هم شناخته میشود خواست و مطالبه مردم است که ناشی از دو منبع بوده و بخشی از آن به شخصیت و عملکرد آقای خاتمی برمیگردد و بخشی دیگر به ضعف عملکرد دولت نهم و عدم تحقق وعده ها ِ لذا اقبال عمومی در سفرهای استانی رییس جمهور پیشین و ... نشان دهنده این است که حضور ایشان علاوه بر اینکه از حمایت مردمی برخوردار است  و چهره محبوب به شمار میرود کمک قابل توجهی به بالا رفتن اعتبار انتخابات و  مشارکت عمومی مردم در این انتخابات به دلیل ایجاد حس رقابت واقعی خواهد کرد ج) تحقق شعارهای قانونی دولت اصلاحات :در هشت سال دولت اصلاحات عملا خاتمی با توجه و تاکید بر شعارهایی که مضمونشان قانون و قانونگرایی و بازگشت به قانون و ... بود با وجود موانع نتوانست آنطور که میخواهد حق مطلب را ادا نماید لذا حضور در مجلس و خانه قانون گذاری پس از دولت اصلاحات میتواند یک نردبان بلند برای تحقق بخشیدن به برنامه هایی از ایشان باشد که مستقیما با قانون سر و کار خواهد داشت  د) بهبود اوضاع سیاست داخلی و خارجی :به نظر میرسد با بحرانی شدن اوضاع و روند ناملایم و خطرناک سیاست خارجی  و صدور قطع نامه های امنیتی در یک سال و ... و ضعف و کاستی ها در اوضاع سیاست داخلی باعث نگرانی مسئولین دلسوخته نظام میشود  لذا از آقای خاتمی به عنوان کسی که بارها به خوبی از پس حل بحرانها  و تبدیل تهدیدها به فرصت ها برآمده است انتظار میرود با حضور خود در بخشی از بدنه حاکمیت به حل این مشکلات که گریبان مردم و حاکمیت را گرفته است کمک شایانی نماید . پس از ذکر این چهار دلیل باید به این نکته توجه داشت که برای معرفی یک وزنه سیاسی که قابلیت رقابت در عرصه انتخابات را به خوبی داشته باشد نیاز به سه عنصر ضروری به نظر میرسد الف)محبوبیت مردمی ب) مقبولیت ائتلافی و درون حزبی ج ) تائییدیه شورای نگهبان ِ با وجود این شرایط برای انتخابات مجلس به سه نام بر خواهیم خورد که دارای چنین شرایطی هستند اول هاشمی رفسنجانی که به نظر میرسد ایشان بعد از شکست در دوره نهم ریاست جمهوری و حضور در مجمع تشخیص مصلحت و ریاست مجلس خبرگان فعلا قصد ورود به چنین عرصه هایی را ندارند دومین نام آقای کروبی است که ایشان هم پس از ناکامی در انتخابات اخیر دست به تاسیس حزب اعتماد ملی زده و عملا به فراتر از مجلس و به کرسی ریاست جمهوری میاندیشد وضمنا در برحه زمانی فعلی از حضور خاتمی به شدت استقبال میکند زیرا علاوه بر خواستهای مشترکی که با سایر اصلاح طلبان دارند یک گوشه چشمی هم به رقابت دو سال آینده برای ریاست جمهوری خواهد داشت که اگر خاتمی امروز به مجلس برود قطعا کروبی  دو سال آینده رقیب چشمگیری در طیف اصلاح طلبان برای رفتن به کاخ ریاست جمهوری نخواهد داشت  . در این میان باز هم بار قبولی چنین مسئولیتی بر دوش شخص سوم این معادله یعنی آقای خاتمی میافتد که چنین حضوری در انتخابات که به احتمال قریب به یقین با ریاست پارلمان همراه خواهد بود  و چون با همراهی و هماهنگی گروههای اصلاح طلب بوده است و از روش ائتلاف بهره برده است  باعث عملکرد مثبت و کم حاشیه و با هماهنگی بالا و کم دغدغه در مجلس خواهد بود . اما علت این امر را که تا به حال از موضع ایشان خبر دقیقی مبنی بر حضور یا عدم حضور به دست نرسیده است را باید در دو عامل اصلی جستجو کرد زیرا چنین رفتاری قطعا از سوی ایشان برای بازارگرمی های معمول و متداول نیست بلکه اولا  شخصیت های نظام در چنین برحه زمانی دچار تردید و شک میشوند و در مورد ریسک عملکردشان و مسائلی از این دست نیاز به تفکر همه جانبه و دقیق دارند کما اینکه پیش از این هم آقای هاشمی رفسنجانی تا آخرین روزهای دوره نهم ریاست جمهوری از اعلام حضور یا عدم حضورش امتناع میکرد ِ دوم اینکه اعلام حضور زود هنگام متاسفانه در کشور ما به علت پاره ای از دلایل مانند رعایت نکردن حدود احترامات و عدم مراعات قواعد رقابت صحیح منجر به حرمت شکنی میشود کما اینکه تا به امروز که فقط صحبت از حدس و گمان حضور ایشان است موج تخریب بی سابقه علیه ایشان از نهادهایی که انتظار بی طرفی را از آنها داریم از جمله صدا و سیما شروع شده است در نتیجه اگر ایشان واقعا قصد حضور در انتخابات را هم داشته باشند و اعلام نکنند طبیعی خواهد بود زیرا کافی است امروز اعلام حضور کنند تا از فردا شاهد باز شدن پرونده های مختلف تخریبی بی پایه علیه ایشان باشیم . در پایان باید به اثرات مترتب بر حضور یا عدم حضور ایشان و سرانجام اصلاح طلبان در انتخابات مجلس توجه کنیم که اگر ائتلاف ها با آمدن آقای خاتمی  همراه باشد و همانطور که قبلا ذکر شد اکثریت با ریاست مجلس یا حد اقل رسیدن به اقلیت قوی و موثر از هدف این حضور باشد به راحتی پس از این اتفاق می توان از یک رقابت نفس گیر در ریاست جمهوری دهم  هم حرف زد اما اگر ائتلاف اصلاح طلبان با عدم حضور ایشان یا صبر ایشان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری دهم  ناکام بماند  عملا امکان حضور طیف اصلاح طلبان در بدنه حاکمیت تا سالهای متمادی بعد غیر ممکن خواهد بود و رقابت بین اصولگرایان ـ اصلاح طلبان برای به دست آوردن کرسی ریاست جمهوری تبدیل به رقابت اصولگرا ـ اصولگرا خواهد شد فی ما بین شهردار فعلی ( قالیباف ) و رییس مجلس فعلی ( آقای حداد  عادل) رییس جمهور فعلی ( آقای احمدی نژاد) و دبیر مستعفی شورای امنیت ملی ( آقای لاریجانی) و ...  . که به نظر میرسد در بلند مدت به نفع سیاست های جمهوری اسلامی نباشد و جامعه را ناخود آگاه به سمت پرتگاه تک صدایی شدن هدایت کند .

کفر من

تنها یک  وجب با خدا فاصله داریم

وقتی از سایه  خود ت می گذری 

انسوتر به مهمانی فرشته ها خواهی رفت

دلت را که در کف گیری  !!!شاید بالا نشین هم باشی

اما فر شته من!! سالهاست  که پر هایم را می چیند

 انگار وسع دلم

 بیش از اسمان سوم  خیالش  نیست

چشمه  چشمه زمزم شدم و فرات فرات تشنه ماندم

اما تا خواب اخر !بی تاب لحظه محرم شدن ماندم

بهانه های دلم را به روز نکردم

 واز  خواب همه سیبهای عالم

بیدارشدم

 شاید دستانم کمی بوی تورا دهند !

تابم می دادی رو جر ئت عاشقی !

فریادم میشدی از پشت کابوس  رهایی !

و یادم میکردی با یک  سبد حسرت !

خوابم می کردی بایک بغل رویا !

من شاعر زمینی ات شدم

از پشت پله های شب بالا میرفتم

شاید در خواب ستاره ها رد تو را ببینم

شاید پشت پلک ثانیه هایم

به خواب رفته باشی

شاید در اخرین جهان موازی

نشانه بودنم باشی

تصویر به تصویر با تو

اراده  همیشه خواستنت  باشم

گوش کن

من ادعای تازه تری کردم

من پیامبر قلب تو ام !! 

انجا که با سایه گناهت  تنها می خوابی

محتاج شفاعت منی !

پس اینک مرا به نام حقیقی دلم بخوان