در سینه تو اقیانوسی است رو به سرزمینی که من در آن به روشنایی ایستاده ام،در سینه ی تو اقیانوسی است که مرا به اعماق خود می کشاند.
در کمرگاه تو پلی برای پهلو گرفتن من است که از سفرهای دور و دراز به خانه باز
می گردند.